این عید ها برای من آقا نمیشود...
يكشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۵۵ ق.ظ
یا نور
همه چیز از یک شبِ نیمه شعبان توی صحن رضوی شروع شد.شب بود.تنها بودم.خنکای دلپذیرِ شب
میخکوبم کرده بود به گل های قالی و غافل از زمان یاسین میخواندم که کمیل شروع شد.
کمیل...اولین بارم بود کمیل میخواندم.از دلبری های کلماتش بیخبر بودم.ظرفیت این همه عاشقی را نداشتم.
جانِ حرفم این که همان یک شب اولین و آخرین کمیلی بود که دلم را برد.بعدِ آن هر پنجشنبه پای هر کمیلی
نشستم مزه ی عاشقیِ شبِ نیمه ی شعبان را نداشت...
- ۹۵/۰۳/۰۲